در به درشدن، پنهان شدن پنهان شدن پوشیده شدن: گر شود در سنگ پنهان دشمنت همچون کشف ور شود در خاک متواری حسودت همچو مار... (انوری)، در بدر شدن سرگردان گشتن
در به درشدن، پنهان شدن پنهان شدن پوشیده شدن: گر شود در سنگ پنهان دشمنت همچون کشف ور شود در خاک متواری حسودت همچو مار... (انوری)، در بدر شدن سرگردان گشتن
متلاشی گشتن: فرکستن گمان می رود که واژه فو بستن در گویش گیلکی و فکستنی در همان گویش و فکسنی در گویش تهرانی همریشه این واژه باشد از هم پاشیدن کفیدن از هم پاشیدن مضمحل شدن
متلاشی گشتن: فرکستن گمان می رود که واژه فو بستن در گویش گیلکی و فکستنی در همان گویش و فکسنی در گویش تهرانی همریشه این واژه باشد از هم پاشیدن کفیدن از هم پاشیدن مضمحل شدن